🔸و چنان خواندم در کتب پیشینیان که بیشتر از ملکان عجم دکان بلند بساختندی و بر پشت اسب بر آنجا بایستادندی تا متظلمان که در صحرا گرد شده بودندی همه را بدیدندی، داد هریک را بدادندی. این به سبب آن چنان بوده است که چون پادشاه جائی نشیند که آن جایگاه را درو درگاه و دربند و دهلیز و پرده و پرده دار باشد، صاحب غرضان و ستمکاران آن کس را باز دارند و پیش پادشاه نگذارند».
🔸فساد و درازدستی که در مملکت میرود، یا پادشاه میداند یا نمیداند؛ اگر میداند و تدارکی و منعی نمیکند آن است که همچون ایشان ظالم است و به ظلم رضا داده است. و اگر نمیداند، بس غافل است و کمدان. و این هر دو معنی، نه نیک است.
🔸آنجا که شاه ستم کند آبادی پدید نیاید.شهریار دادگر بهتراز پربارانی است و شیر درنده به از شاه ستمگر، و شاه ستم پیشه از آشوبی که دوام یابد بهتر است…..خراج، ستون و پایه کشور است،که با داد افزایش گیرد و از ستم، کاهش.
🔘سیاست نامه (سیرالملوک) ، خواجه نظام الملک